عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته است: اختلالات شبکههای تلفن همراه را از طریق اهرمهای قانونی حل میکنیم. توضیح منطقی: ایشان توضیح ندادهاند که این اهرمها را میخواهند زیر کجا یا چه کسی قرار دهند! نتیجهگیری منطقی: چون اصولاً یک اهرم “قانونی” نمیتواند یک مشکل “فنی” را حل کند، میتوان حدس زد که قرار […]
فرهنگ و جامعه
ترویج زبان فارسی به شیوة وزارت ارشاد یا "…انسانم آرزوست"
اخیراً وزارت فخیمه ارشاد، در و دیوار این شهر خاموش را پر کرده است از تابلوهایی عیناً با این عبارت: “زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان هویت ملی ایران و زبان دوم عالم اسلام و فرهنگ و معارف اسلامی است” یکی نیست به آن آقایی که سمتش را زیر این تابلوها نوشته، بگوید: زبان […]
اپراتور سوم: تا زمستان صبر کنید!
چند روز پیش که نوشتههای قبلیام را در اینجا مرور میکردم، چشمم به “اپراتور سوم و قلم خدا” افتاد. در آنجا، یکی از خبرهای ایسنا با این تیتر که “خواب زمستانی اپراتور سوم تلفن همراه شروع شد” باعث شده بود گمان کنم اپراتور سوم تا آن سوی زمستان از این خواب بیدار نخواهد شد! و […]
غروب شازده کوچولو
سالها پیش، بعد از خواندن “شازده کوچولو”، بهترین و زیباترین کتابی که تا حالا خواندهام، نوشتم: سیارة شازده کوچولو اون قدر کوچیک بود که میتونست روزی هر چند بار که میخواست، غروب خورشیدو ببینه. خورشید که غروب میکرد، صندلیشو چند قدم جلوتر میکشید و دوباره بهش میرسید و رفتنشو تماشا می کرد. اما کوچک بودن […]
از یک کتاب: تاب دادن ذهن در یک جمله
میگویند که برای رساتر شدن متن، بهتر است در نوشتههایمان از جملات کوتاه استفاده کنیم؛ اگر هم این توصیه را رعایت نکنیم، طولانیترین جملهای که ممکن است از دستمان در رود و بنویسیم، یکخطونیم و نهایتاً دوخط خواهد شد. (تجربة چندساله ویرایش متنهای مختلف که اینطور میگوید!) چند روز پیش، در حین خواندن کتابی، به […]
ضریب نفوذ کتاب
۱- در مملکت ما، یک چیز است که خیلی مایه مباهات متولیان فرهنگ است: شلوغی نمایشگاه کتاب! اینکه حالا این مردم چرا شلوغ میکنند و اصولاً چیزی (کتابی) میخرند یا نه و اگر میخرند چه چیزی (چه کتابی) میخرند، مقولة دیگری است که خیلی مورد توجه مباهاتمندان نیست! ۲- در مملکت ما رسم است که […]
به بهانه نمایشگاه ماشین
گویا مسؤولان اجازه نمیدهند کتابهایی که قبل از سال ۸۴ مجوز گرفته است، در نمایشگاه کتاب توزیع شود. با کتاب و فرهنگ هم مثل ماشین رفتار میکنند؛ کاش حداقل میگذاشتند از انتشار یک کتاب ۳۰ سال میگذشت، آن وقت آن را فرسوده و از رده خارج میکردند! پ.ن: “با کتاب و فرهنگ مثل ماشین رفتار […]
اپراتور سوم رفته بود گل بچینه!
بالاخره اپراتور سوم هم تکلیفش روشن شد. امروز که خبرهای تازه و قدیمی را توی ذهنم مرور میکردم، دیدم این داستانِ پر از آب چشم، چقدر شبیه داستان خواستگاری و ازدواج شده. (اینجا جایی است که با تکرار تاریخ، تراژدی به کمدی تبدیل میشود؛ یا همان که شاعر هم گفته: خنده تلخ من از گریه […]
پیروزی و شکست
مضمون این عبارت را از فیلم زیبا و دلنشین “یک سال خوب” (A Good Year) وام گرفتهام: انسان از پیروزی چیزی نمیآموزد. باید شکست خورد و باز هم شکست خورد؛ اما نباید به شکست عادت کرد.
مکاشفه در باب یک شهر خاموش
وقتی در و دیوار این شهر سیاستزده و ترافیکآلود، فقط پوشیده شده است از تبلیغات رنگارنگی مثل: چیپس و پفک (البته از نوع بدون اسیدهای چرب و مضرش!) و اخیراً آدامس (که بزرگترین خط تولیدش را در خاورمیانه، شرکت م. میخواهد راهاندازی کند!) محصولات خارجی با مارکها و نامهای لاتین که احتمالاً یادشان رفته مانند […]