مقابله با ماهواره یا "بازی در زمین خودی"

آیا واقعاً باید خوشحال بود که (آنطور که می‌گویند) این روزها یکی از سریال‌های تلویزیون دل بینندگان را برده و آنها را از پای آن شبکه کذایی ماهواره‌ای بلند کرده و به آغوش گرم صداوسیما بازگردانده است؟

آنها که از شنیدن چنین اخباری ذوق می‌کنند، فراموش کرده‌اند که:

۱- چنین اتفاقی (یعنی کاهش تعداد بینندگان شبکه‌هایی ماهواره‌ای) اگر هم افتاده باشد، مقطعی است؛ کو تا بار دیگر صداوسیما سریالی بسازد و به جنگ (نرم!) با دشمنان برخیزد! که اگر مقطعی نبود، تا حالا از این سریال‌ها خیلی ساخته شده و ما همچنان در هراس از ماهواره هستیم!

۲- حتی اگر صداوسیما، بی‌وقفه و پشت سر هم سریال بسازد و مردم را زمین‌گیر کند، نکته اینجاست که نوع و جنس تأثیر فعالیت‌هایش زمین تا آسمان با آن شبکه‌های ماهواره‌ای فرق می‌کند! آنها (به قول خودمان) بنیان‌های خانواده را “هدف گرفته‌اند” و صداوسیما نهایت کاری که می‌کند، سرگرم کردن بینندگانش است و یا در متعالی‌ترین شکلش، نشان دادن ناهنجاری‌های اجتماعی (سریال “آینه عبرت” را یادتان بیاید! صداوسیما هنوز همان آتقی‌ها را نشان می‌دهد) و خودتان بهتر می‌دانید که کیفیت و دامنه زمانی تأثیر هر کدام از این دو چقدر با هم فرق دارد! (البته به هیچ وجه نمی‌گویم که صداوسیما هم همان چیزی‌هایی بسازد که آنها نشان می‌دهند.)

۳- اصولاً آنها با سلاحی به جنگ ما آمده‌اند که ما نمی‌توانیم/ نمی‌خواهیم/ نباید از آن استفاده کنیم! آن هم سلاحی که به نظر می‌رسد تیزتر و برنده‌تر است! (نمی‌دانم چرا یاد آن بازی دوران بچگی افتادم: گرگم و گله می‌برم. چوپون دارم، نمی‌ذارم….) در این شرایط، راحت می‌توان حدس زد برنده نهایی کیست. (البته در یک بازی که تا سال‌ها ادامه خواهد داشت؛ و نه در یک “فاصله” کوتاه…) حال صداوسیما چه سلاحی دارد یا باید داشته باشد، بحث دیگری است.

اما یک نکته دیگر که فکر می‌کنم راز و رمز و علةالعلل همه این واهمه‌ها و ترس‌ها و خوشی‌ها و ذوق کردن‌هاست:

آنها “وارد زمین ما شده‌اند” و دارند پشت سر هم به ما گل می‌زنند! ما نهایت کاری که می‌کنیم این است که در نیمه زمین خودمان با آنها بازی می‌کنیم. گاهی بازیکنان‌مان را از زمین بیرون می‌کشیم و به آنها تنقلات و بستنی می‌دهیم و دیگران همچنان به ما گل می‌زنند؛ و ما پس از مدتی، به ناچار به زمین بازمی‌گردیم. طعم بستنی که از دهانمان رفت و شروع کردیم به دوباره گل خوردن، به فکر چاره می‌افتیم؛ تیم مشاوره تشکیل می‌دهیم، همایش می‌گذاریم و حریف را آنالیز می‌کنیم (همزمان بازیکنان‌مان دارند گل می‌خورند!) آخرین راه‌حل‌مان هم باز همان بستنی خواهد بود؛ احتمالاً طعمش را عوض خواهیم کرد.

اما چرا….؟ زیرا: جمله اول پاراگراف قبلی: آنها وارد زمین ما شده‌اند و ما در زمین خودمان با آنها می‌جنگیم! چرا….؟ چون: ما دیر بازی را شروع کرده‌ایم. خیلی دیر.

پ.ن: در دعوای بین باربی و سارا و دارا و در دعوای فیلم‌های ۳۰۰ و فیلمهایی که ما هنوز نساخته‌ایم، همین داستان “بازی در زمین خودی” به نوعی دیگر تکرار می‌شود؛ آنها “مردم ما” را هدف گرفته‌اند و ما هم “مردم خود” را. در این میان، به خودمان گل نزنیم باید کلاهمان را به آسمان بیندازیم.

نوشته‌های مشابه با این مطلب:

12 دیدگاه

  1. البته اگر اینبار هم از دشمن فرضی(که شاید وجود خارجی نداشته باشد)!! شکست نخوردند، البته کسی غلط بکند که شکست آنها را مناظره نماید، می توانند با افتخار بگویند از پس یک شبکه دوبله (با تیم آماتور و غیر حرفه ای) که یحتمل ۱ طبقه ۳۰۰-۴۰۰ متری از یک آپارتمان است با عنایت به دوپینگ (پارازیت) برآمده اند!!! که این می تواند بابی باشد برای فتوحات آینده البته اگر خدا بخواهد!!

  2. تحلیل جالبی سعید جان!
    بعد از سی سال انقلاب چیزی برای عرضه نداریم و فقط باید دفاع کنیم در مقابل حملات دیگران
    کو آن نظامی، فردوسی، سعدی و حافظ و …. که در هم بکوبند این حجمه فرهنگی را ….

  3. درود
    موافقم. در ادبیات سیاسی ما کلمه ای وجود دارد که بسیار پرکاربرد است: دشمن.
    همه چیز زیر سر این دشمن است. آنها هستند که ما را بدبخت کرده اند. همیشه آنها بودند که باعث و بانی بدبختی ما بوده اند. اگر این کلمه را از ادبیاتمان حذف کنیم چیز زیادی باقی نمی ماند. ما زنده به آنیم که بی دشمن نمانیم.
    …حالا حکایت ماست.

  4. آقا جان این حرفها خیلی نخ نما شده! هجمه کجا بود؟ هدف قرار دادن مردم و بنیاد خانواده کیلویی چند؟! در همین دنیای آزاد که ما داریم زندگی می کنیم٬ به تمام معتقدات شما سوگند٬ وضعیت بنیاد خانواده و انسانیت در کل جامعه بسی بهتر از کشور ماست. همه نوع برنامه ای هم آزاد است.

    در همه جای دنیا مخاطب هست٬ رسانه هم هست. مردم خودشان می فهمند که چه ببینند یا نه. نهایت یک سری قانون وجود دارد که رده های سنی٬ چه اندازه دسترسی داشته باشند. شما خیلی هنر دارید رسانه راه بیندازید و مخاطب جذب کنید. کل صدا و سیمای ج.ا. با بودجه میلیارد دلاری توان ارایه برنامه ای که مردم را جذب کند ندارد آن هم در مقایسه با تلویزونهای برون مرزی که به سختی سالی یک میلیون دلار بودجه دارند و تازه با در نظر گرفتن فیلترینگ و پارازیتی که آنها را محدودتر هم می کند. صرفا هم بحث بنیاد خانواده یا مسایل اخلاقی آن گونه که نگرانی شماست نیست. مثلا ساخت برنامه درباره تاریخ ایران وقتی محدود باشد به مکه و مدینه و کربلا در عربستان و عراق معلوم است جز در یک قشر خاص٬ مخاطب ایرانی ندارد. آیا حیات وحش یا جغرافیای ایران یا برنامه های مستند علمی دیگر هم موضوعات اخلاقی است که صدا و سیمای ما برای آن سالهاست در گل مانده؟!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>