چند سال پیش، یعنی سالهای ۸۲-۸۳ که شروع فعالیتم در شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران (ایتان) بود، با یکیدو نفر از همکاران، نوشتههای اعضای شبکه را ویرایش میکردیم تا برای انتشار در سایت شبکه آماده شود؛ این ویرایش هم فنی بود (یعنی با در نظر گرفتن ملاکهای درستنویسی در زبان فارسی) و هم محتوایی. گروههای شبکه در چند حوزه مختلف تکنولوژی مثل مخابرات، نفتوگاز، نانو، بیو و هوافضا فعالیت میکردند و این، فرصت مناسبی بود تا نوشتههای فراوانی را در حوزههای مختلف با نگاه یک ویراستار بررسی کنم. (اگرچه نه آن زمان و نه حالا، ویراستار حرفهای نبودهام!)
آن سالها، در گروه طیف، نشریه طیف برق را هم ویراستاری میکردم تا زمانی که به عنوان سردبیر، کار ویراستاری را به یک ویراستار حرفهای سپردم که خیلی زود، یکی از همکاران خوب ما در طیف شد.
همان زمان در ایتان، از چند کتابی که در زمینه نگارش و ویرایش در اختیار داشتم، نکتههایی را بیرون میکشیدم و آنها را در قالب مطالب یکصفحهای با عنوان «نگارش: نامهای برای خوب نوشتن» شرح میدادم. در این نوشتهها که هفتگی آماده میکردم و برای همکارانم ایمیل میزدم، از جملهها و عبارتهایی که از دل نوشتههای همکارانم انتخاب میکردم به عنوان نمونه (case) استفاده میکردم. یادم هست که همین مطالب را در ۳ یا ۴ جلسه به صورت کارگاه هم ارائه کردم. بعد از آن هم، تجربة کارگاه نگارش را هم در گروه طیف و هم اینجا، یعنی پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف داشتهام.
اما چرا حالا به یاد این خاطرات افتادهام؟! چند روز پیش، خواستهاند که یک بار دیگر و برای اعضای جدید شبکه تحلیلگران، کارگاه نگارش ارائه کنم. این موضوع بهانهای شده برای اینکه هم نوشتهها و مستنداتم را مرور کنم و هم سری به کتابها، سایتها و وبلاگهای نگارشی و ویرایشی بزنم تا به قول امروزیها بهروز شوم. اگرچه آنچنان که باید و شاید، در فضای مجازی نمیتوان چیز دندانگیری در این زمینه پیدا کرد، چند سایت با مطالب خوب پیدا کردهام که سعی میکنم بعداً همینجا در موردشان بنویسم.
به هر حال، موضوع «نگارش» و «خوب نوشتن» همچنان برایم جذاب است و پرداختن به آن، فرصتی است که از افکار روزمره شغلی بیرونم میآورد.
بازهم در این مورد خواهم نوشت.
آی گفتی. فکر میکنم این خیلی مهم باشد.