این مطلب را برای ماهنامه سروش نوشتهام که در شماره اول آبان آن منتشر شده است:
یک جستجوی ساده
اگر بخواهیم به سراغ موضوعاتی همچون تولید محتوای فارسی در فضای مجازی، سهم و جایگاه زبان فارسی و فرهنگ ایرانی- اسلامی در این فضا و نقش نهادها و سازمانها در این زمینه برویم، اولین نامی که به ذهن میرسد “شورای عالی اطلاعرسانی” و دبیرخانه آن است. بر همین اساس، برای پاسخ به این سؤالات و نوشتن این مطلب، در “گوگل” به جستجوی سایت این نهاد پرداختم!
وقتی برای یافتن نشانی سایت “شورای عالی اطلاعرسانی”، به جستجوی آن بپردازی، با دو نتیجه روبرو میشوی: یکی دامنه “تکفا دات آیآر” و دیگری “یک عبارت اختصاری انگلیسی دات آیآر”. اولی نشانی قدیمی دبیرخانه این نهاد است و دومی آدرس جدید آن: بدون هیچگونه ارتباطی بین این دو سایت، حتی یک لینک ساده بین آنها تا کاربران دچار سردرگمی نشوند.
اگر در سایت جدید این نهاد و در بخش “خط و زبان فارسی” آن، به دنبال فعالیتها، برنامهها یا چیزی شبیه آن بگردی، با چند خبر مربوط به ۴ ماه پیش و چند لینک با عنوان دستاوردها مواجه میشوی که بیشتر جنبه فنی دارند؛ آن هم از نوع طراحی فونت یا خطایاب. آخرین خبرها و فعالیتها در زمینه “تسما” (تولید و ساماندهی محتوای الکترونیکی ایران) هم به ۴ سال پیش بازمیگردد!
یک آمار ناامیدکننده
همین نگاه کوتاه نشان میدهد که دولت (به معنی حاکمیت) و نهادهای متولی و مسؤول تا چه میزان در زمینه گسترش و توسعه محتوا با پیشرفتهای زمانه و نیازهای جامعه همراه هستند و چقدر با مخاطب خود و نیازهایش آشنایند. حتی اگر سطح ارزیابی را پایین بیاوریم و پدیدههایی نوظهوری مانند web2.0 و شبکههای اجتماعی را نادیده بگیریم، باز هم فعالیت متولیان چندان چشمگیر نیست. (اگرچه موضوعاتی از قبیل استانداردسازی کدها یا فونتهای فارسی از چالشهای مهم پیش روی کاربران و تولیدکنندگان محتوای فارسی در اینترنت است، اما این بدان معنا نیست که نهادهای سیاستگذار آن هم در سطوح عالی، صرفاً باید به این موضوعات بپردازند!)
آمار چه میگوید؟
ممکن است بگویید که با یک نگاه سریع نمیتوان و نباید چنین نتیجهای گرفت و باید همه جوانب فعالیتها و برنامههای متولیان را دید، اما اگر بنا را بر هشدار بگذاریم، همین کافی به نظر میرسد؛ اگرچه آمار و ارقام هم از منظری دیگر این قضاوت را تأیید میکند: در کشور ما که به لطف دولتی بودن اقتصاد، مهمترین و بزرگترین بنگاهها دولتی هستند و در عین حال، وزارتخانهها و نهادهای سیاستگذار متعدد به فعالیت و ارائه خدمات میپردازند، انتظار میرود که از محتوای تولیدشده به زبان فارسی در اینترنت، دولت سهم قابل توجهی داشته باشد؛ در عین حال که با لحاظ کردن نقشی همچون حامی و مروج تولید این محتوا برای دولت، قاعدتاً این سهم باید افزایش هم بیابد. اما بر اساس مطالعات انجامشده، سهم دولت از تولید محتوای فارسی در اینترنت حتی از ۲٫۵درصد هم کمتر است. (از میان ۸میلیون صفحه منتشرشده تحت دامنه “دات آیآر” کمتر از ۲۰۰هزار صفحه سهم دولتیهاست!) اما داستان نهادهای دولتی و محتوای فارسی به همین جا ختم نمیشود.
صداوسیما و راههای پیش رو
صداوسیما بزرگترین و فراگیرترین شبکه رسانهای سنتی کشور است؛ اما آیا این نهاد توانسته با تکیه بر این مزیت، همگام با تحولات روز دنیا در حوزه تکنولوژی و محتوای رسانهای، به تولید و انتشار محتوای جذاب برای مخاطبان بپردازد؟ حداقل در زمینه استفاده از فضای مجازی، وقتی به سایت این سازمان نگاهی کوتاه میاندازیم، پاسخی چندان دلگرمکننده نمییابیم.
سایت سازمان صداوسیما (که البته بررسی دقیق و کاملش به مجالی دیگر نیاز دارد) بیشتر به یک پورتال خبری شبیه است که یا در زمینه ساعت پخش برنامههای شبکههای مختلف اطلاعرسانی میکند و یا خبرهایی را (که به نظر میرسد از خبرگزاریهای دیگر انتخاب شده) به مخاطبان خود عرضه میکند. در این میان، “تعامل” با مخاطبان (چه مخاطبان برنامههای تلویزیونی به طور خاص و چه مخاطبان به معنی عامِ کاربران فارسیزبان فضای مجازی) نکتهای است که فقط خود را در قالب نظرسنجیهای این سایت نشان داده است؛ در صورتیکه با بهرهگیری از بسیاری امکانات تعاملی در قالب web2.0 میتوان مخاطبان را به اعلام نظرات و دیدگاههایشان ترغیب کرد و از این طریق، هم بازخورد مناسب آنها را دریافت و هم بخشی از بار تولید محتوای جذاب را بر دوش آنان گذاشت.
از سوی دیگر، انبوه برنامهها و اخبار تولید در این سازمان، میتواند پشتوانه قوی و محکمی باشد برای تولید و انتشار بسیاری مطالب جذاب و مخاطبپسند در فضای مجازی؛ بهویژه آنکه به نظر میرسد اخیراً صداوسیما حداقل در حوزه اخبار به استفاده از ساختارهای جدید، متنوع و بعضاً جذاب روی آورده است.
اما چرا اینگونه نیست؟
در کنار همه چالشهای فنی، قانونی، زیرساختی و بسیاری موانع دیگر بر سر راه توسعه محتوای بومی در اینترنت، به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل عدم گسترش زبان و محتوای فارسی در اینترنت، نوع نگرش مسؤولان و برنامهریزان به این مقوله است. از این منظر، تغییر نگرشها به سمت تشویق و مشارکت دادن کاربران به تولید محتوا (یعنی همان “تعاملی” که مبنای فضای مجازیِ تحولیافتة امروزی است) میتواند نخستین گام این مسیر تلقی شود. سادهتر بگوییم: اگر مدیران ارشد رسانهها، متولیان حوزه فرهنگ و نیز سیاستگذاران این حوزه در پی تعامل و ارتباط دوسویه با مخاطب باشند و ارزش و جایگاه محتوایی را که کاربران میتوانند تولید کنند دریابند، خودبهخود به سمت بهرهگیری از جنبههای متعدد فضای مجازی (مانند امکانات web2.0 و شبکههای اجتماعی) خواهند رفت و صدالبته که موانع فنی، قانونی و زیرساختی آن را رفع خواهند کرد.
نکته پایانی
آنچه گفتیم از یک نکته دیگر هم حکایت میکند: فاصله زیاد وضعیت فعلی دولت الکترونیک در کشور با آنچه باید باشد. اگر این مفهوم جذاب به معنی واقعی خودش در کشور توسعه یابد، مقدمه و بستری خواهد بود برای تولید هرچه بیشتر محتوای جذاب و مفید فارسی در اینترنت. به امید آن روز.