به رغم همه واکنشهای مثبت و منفی که کارشناسان، اصحاب رسانه و سیاستمداران نسبت به موضوع ادغام وزارت ICT مطرح کردهاند، اجازه بدهید که بگویم: اصولاً نباید به ادغام یا استقلال این وزارت توجه کرد! چرا؟ بنا به این دلایل:
مگر در این سالها که یک وزارت ICT مستقل داشتهایم این وزارتخانه چه گلی بر سر توسعه و پیشرفت مملکت زده که حالا باید نگران رفتنش باشیم؟ حتماً میگویید حالا اپراتور سومی داریم، خدمات گسترده اینترنت داریم و خیلی چیزهای دیگر. اما به نظرم اینها و خیلی چیزهای دیگر که احتمالاً فکر میکنیم داریم، چندان آش دهنسوزی هم نیست! اپراتور سه با بیش از ۲ سال تاخیر چه افتخاریست؟ اینترنت محدودی که کاربرانش فقط در فیسبوک و ایمیل میچرخند، بیهیچ محتوایی که تولید شده باشد یا تولید کنند، چه سهمی در رشد اقتصادی ما دارد؟ اصولاً مگر فناوریهای اطلاعات و ارتباطات بهخودیخود و بدون محتوا ارزشی دارند یا ارزشی ایجاد میکنند؟ در مملکتی که محتوایی تولید نمیشود، اصولاً چه نیازی به اینترنت و فناوری اطلاعات و موبایل؟ مگر از وضعیت کتاب و نشر خبر ندارید؟ خبرهای تعطیلی موسسات نشر کتاب را مگر نمیشنوید؟ مگر در عرصه هنر و فرهنگ چه تولید میکنیم یا اگر تولید میکنیم، چقدر مجال انتشار دارد که حال باید نگران فناوریهایی باشیم که مثلاً میخواهد این محتوای تولیدشده را منتقل کند یا به اشتراک بگذارد؟
از صنعتمان چه باقی مانده؟ صنعت مخابراتمان که سالهاست به محاق خاموشی رفته؛ فارغالتحصیلان مخابراتمان که سالهاست کولهبار مهاجرت برداشتهاند و رفتهاند. کدام شرکت تولیدی باقی مانده که بخواهیم نگرانش باشیم؟ که مثلاً وزارت ICT حمایتش کند یا وزارت راه یا صنایع؟ حال که شبکه مخابراتیمان پر شده از تجهیزات چینی، که دیگر نباید نگران وزارت ICT باشیم! من جای شما بودم، خبرهای مربوط به تصمیم شرکتهای چینی برای خروج از بازار ایران را مرور میکردم و نه دعواهای این وزیر و آن مقام را.
حتماً میگویید توسعه مخابرات و ارتباطات میتواند راهانداز و توانمندساز سایر صنایع باشد. بله! میتوانست باشد! اما حالا مگر صنعت دیگری هم پابرجاست که محتاج IT باشد؟ نمیدانم و نمیخواهم بدانم که چرا وضعیت صنعت اینگونه شده! تحریم؟ ندانمکاری مسوولان؟ دلیلش هر چه باشد یا نباشد، این را میدانم که چنین صنعتی قبل از آنکه نیازمند ابزاری مانند IT باشد که توانمندش سازد، نیازمند نوشداروهای دیگری است که زندهاش کند.
وانگهی، مگر وضعیت کاربرانمان بهتر از صنعت است؟ در جامعهای که به اعتقاد بزرگان اقتصادش، طبقه متوسطاش در حال از بین رفتن و پیوستن به طبقه فقیر است، فکر میکنید که میتوان برای خدمات ارزشافزوده موبایل مشتری پیدا کرد؟ اصولاً دیگر چند نفر میتوانند و میخواهند که بخشی از درآمدشان را صرف ICT کنند؟ مگر همین طبقه متوسط، پیش از این، چقدر با توسعه موبایل و اینترنت گره از کارشان باز شد که حالا با رفتن آقای وزیر و وزارتش، باز نمیشود؟ مگر تا حالا بیش از یک بوق موبایل و به قول آقایان، یک پیامک، چیز دیگری هم دستگیرشان شده؟ و باز همان حرف اول، مگر محتوایی هم هست که بخواهد روی موج مخابرات و IT سوار شود و آگاهی بیفزاید؟
حتماً میگویید خیلی بدبینم! قبول! کمی خوشبینانه نگاه میکنم: تا حالا خیلی چیزها از مخابرات و توسعهاش به دست آوردهایم. ضریب نفوذ بیش از ۱۰۰درصد موبابل، بسی اینترنت کم و پرسرعت، ایرانسل که داشتیم، حالا رایتل هم داریم تازه؛ یوتیوب ایرانی هم که راه افتاده. ایمیل و گوگل ملی (!) هم به زودی خواهد آمد. خب؛ بیشتر از این چه میخواهیم؟ همین هم از سرمان زیاد است! پس چرا باید نگران وزارت ارتباطات باشیم؟ بنده خدا کارهایش را انجام داده و میخواهد برود کمی استراحت کند. شاید روزی روزگاری، نیازمندش شدیم. تا آن روز، کی زنده، کی مرده؟!
مطلب خوبی بود
خیلی انتقادیه و البته من با این انتقاد موافقم اما متاسفانه دوست داشتم مطلبتون رو تو روزنامه آسیا چاپ کنم اما چه کنم که وزارت ارشاد از این مطالب خوشش نمی یاد
در هر صورت موفق و پیروز باشی
واقعا چه فرقی میکنه به حال ما. حرفتون کاملا درست هست.
دیروز همایش نقش پژوهش در مجلس بودم که نماینده محترم ماه نشان گفت هشتاد درصد مصوبات مجالس بعد از انقلاب اصلاحیه و استفساریه بوده. با رویکرد نویسنده این مطلب میتوان گفت چرا داشتن یا نداشتن مجلس اصلا مهم نیست. بقیه مملکت هم قس علی هذا.
ممنونم. اما به نظرم اینگونه نتیجه گیری، یک تعمیم نه چندان درست است. اگر بخواهم خیلی ساده بگویم، مجلسی که شما گفته اید، به هر حال در گیر امور مملکت است (صرف نظر از اینکه درست عمل می کند یا خیر) اما وزارت ارتباطات ما، اصولا درگیر و مشغول هیچ کاری نیست.
خب می شه با یک راهبرد و سیاست گزاری صحیح وزارت ارتباطاتی ایجاد کرد که واقعا درگیر باشه. این رویکرد شما به موضوعات نتایج مهلکی برای اداره کشور دارد.