در این روزگار پر از دغدغه و گرفتاری، مجال نشستن پای صحبت بزرگان این قوم کم دست میدهد؛ آن هم از نزدیک، آنگونه که هم کلامشان را بشنوی و هم، اگر فرصتی دست داد، همکلامشان شوی.
چند روز پیش، در جلسهای که در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد، در جمع دانشجویان و استادان این دانشکده، شنونده صحبتهای فیلسوف معاصر، دکتر رضا داوری اردکانی بودم. عنوان سخنرانی «نسبت نظر و عمل» بود و ایشان، از یونان باستان گفت و داستان را به امروز رسانید؛ داستان جدایی نظر و عمل در جهان معاصر و نیز، جدایی علم و تکنولوژی در جهان توسعهنیافته که ما هم از آنیم.
اگرچه بعد از یکساعت سخنرانی دکتر داوری، فرصت به حاضران داده شد تا سوالاتی بپرسند، اما به گمانم، شنوندگان نتوانستند سوالاتی در خور سخنران بپرسند؛ اگر تصور کنی که شاید تا سالها چنین فرصتی فراهم نشود، حتماً از مهمترین و اساسیترین پرسشهایت میپرسی.
از این نکته که بگذرم، برخی بخشهای سخنان داوری اردکانی برایم قابل تأمل و جالب بود؛ مثل اینها که در ادامه مینویسم، که البته همه نقل به مضمون است و نه عین گفته ایشان. ضمناً در عین حال که این نکات هر یک بهتنهایی واجد معنی و پیام هستند، شاید نتوان بدون شنیدن یا خواندن همه سخنرانی دکتر داوری، در مورد این سخنان قضاوت کاملی داشت؛ اما آن چند سخن که در مورد ما و غرب بود:
- هرکسی گفته که غرب غرق در شهوترانی و خوشگذرانی است اشتباه گفته… غرب همت کرده که به اینجا رسیده است. مسئله غرب را نمیتوان با حرفهایی نظیر این فیصله داد. از این جهت باید دید غرب چه کرده و چه دارد که اینچنین شده است…
- درست است که ما زمانی علم به غرب دادهایم، اما آنها بودهاند که از این علم بهرهبرداری کردهاند…. چرا ما این کار را نکردیم؟
- ما در تجربه تجدد، به این توجه نداشتهایم که علم [ِغرب] فقط زبان نیست، علم گوش میخواهد؛ باید طالب علم باشیم.
- جهان توسعهیافته، عالم جدایی نظر و عمل است و پیوستگی علم و تکنولوژی.
- جهان توسعهنیافته، عالم جدایی علم و تکنولوژی است؛ اما در جهان توسعهیافته این دو با هم پیش میروند.
- جهان توسعهنیافته همهاش تقلید غرب است… از گذشته، «فقط» حرف میزند.
- ما از خودمان راضی هستیم و دلخوش؛ در صورتیکه باید از خودمان بازخواست کنیم… حکومتها باید از خودشان بازخواست کنند.
درباره داوری اردکانی، اینجا و اینجا را ببینید.