این مطلب را برای ویژهنامه دیجیتال دانستنیهای همشهری (صفر و یک سابق!) نوشتهام که در شماره آبان آن منتشر شده است:
بلیت الکترونیک دروازه ورود به شهر الکترونیک! این عبارتی است که احتمالاً میتواند تیتری جذاب برای مطلبی باشد که قرار است در مورد استفاد از بلیت الکترونیک در شهر تهران نوشته شود. اگر به نشریات و سایتها و نوشتههای آنها در این مورد مراجعه کنید، با مطالب فراوانی روبرو میشوید که حول چنین مضمونی نوشته شدهاند؛ مانند این یکی: امروز یک قدم دیگر به شهر الکترونیک نزدیک شدهایم. بلیت کاغذی را فراموش کنید؛ از این به بعد کارت بلیت الکترونیک همراه شما خواهد بود!
بدون اینکه بخواهیم از فوائد استفاده از بلیت الکترونیک چشمپوشی کنیم و مزایای راهاندازی و توسعه چنین خدمتی را در سیستم حملونقل شهری نادیده بگیریم، اجازه بدهید که کمی زاویه نگاهمان را نسبت به این موضوع عوض کنیم.
یکی دو سؤال
آیا صرفاً الکترونیکی کردن خدمات درونشهری به معنی آن خواهد بود که “شهر الکترونیک” محقق شده است؟ و آیا در این صورت، رفاه و آسایش شهروندان، آنگونه که باید و شاید، تأمین خواهد شد؟ یا لازم است که فرهنگ و الگوهای جدیدی در شهر (و پیش از آن در ذهن مسؤولان) شکل گیرد تا ساختارها و روشهای زندگی مردم را به سمت رفاه بیشتر و پس از آن، به سوی الکترونیکی شدن تغییر دهد؟ یک سؤال سادهتر: آیا مشکل اصلی مسافران سیستم فعلی حملونقل عمومی تهران، معطل شدن به خاطر تحویل بلیت به راننده اتوبوس است (که میخواهیم با استفاده از بلیت الکترونیک آن را برطرف کنیم) یا اصولاً مشکل شهروندان این است که مجبورند برای هر کار کوچک و بزرگ، از خانه بیرون بیایند و به ناچار به خودرو شخصی یا سیسستم حمل و نقل عمومی روی آورند؟
دروازه یا خشت؟
به نظر میرسد پروژههایی همچون بلیت الکترونیک زمانی میتواند موفق باشد و گرهی از کار فروبسته شهروندان تهرانی باز کند که در یک نگاه جامع، در کنار سایر خدمات الکترونیک قرار گیرد؛ زمانی میتوان از “شهر الکترونیک” دم زد که مجموعهای بههمپیوسته از خدمات، بر پایه یک شبکه ارتباطی گسترده، به شهروندان ارائه شود که بلیت الکترونیک هم یکی از آنهاست؛ در اینصورت با کاهش ترددهای درونشهری، اصولاً صفی در ایستگاهها وجود تخواهد داشت که بلیت الکترونیک بخواهد به داد آن برسد: بلیت الکترونیک بخش کوچکی از هویت شهر الکترونیک و یکی از اجزای آن خواهد بود و نه صرفاً عامل کاهش مشاجرات رانندگان و مسافران! در این نگاه، بلیت الکترونیک نه دروازه ورود به شهر الکترونیک، که خشتی از خشتهای آن است.
همگرایی و همافزایی
البته آنطور که از خبرهای منتشرشده از قول مسؤولان شهری برمیآید، در نظر است استفاده از این خدمت جدید صرفاً به حملونقل محدود نشود و با اجرای طرحهایی همچون “کارت شهروندی” دامنه بهرهمندی شهروندان از کارتهای الکترونیک به سایر حوزههای شهری مانند تفریحگاهها، سینماها و… گسترش یابد.
این نوع نگاه (اگر واقعاً با پشتوانه اجرایی مناسب همراه شود) در جای خود میتواند کارساز است: یکپارچهسازی خدمات گوناگون را میتوان مصداقی از “همگرایی” و “همافزایی” به شمار آورد که معمولاً در برنامهریزیها در کشور ما کمتر بدان توجه میشود.
اگر واقعاً ایدههایی اینچنین عملی شود و اگر نگاهی مستمر و جامع و نه بخشی، در ارائه خدمات نوین ارتباطی در سطح شهر وجود داشته باشد، میتوان امید داشت این تکنولوژیها و خدمات (و سایر سرویسها، از خدمات مبتنی بر مکان در شبکه موبایل گرفته تا سیستمهای هوشمند حملونقل) نیز به عرصه مدیریت شهری کلانشهرها راه یابند؛ در اینصورت میتوان به تحقق ایده و طرح “شهر الکترونیک ” امید بست؛ شهری که شهروندانش از سواد، رفاه و آسایش (به معنای واقعی کلمه) برخوردار باشند.