اینترنت یا تلویزیون؛ کدام برنده‌اند؟

این مطلب را برای ماهنامه سروش نوشته‌ام که در شماره اخیر آن (۲۷ شهریور) منتشر شده است:

پیشرفت‌های تکنولوژی گاه به گسترش دامنه اثرگذاری رسانه‌های سنتی کمک کرده و گاهی، به ظهور رسانه‌های جدیدی منجر شده که خود به رقبای رسانه‌های سنتی تبدیل شده‌اند. در این میان، “اینترنت” را می‌توان قدرتمندترین رقیبِ رسانه‌های سنتی، مانند رادیو و تلویزیون، به شمار آورد؛ این رقیب قدرتمند و نوظهور هم اکنون بیش از ۲۵درصد مردم جهان را تحت پوشش خود دارد.

اما آنچه در این سال‌ها به رسانه‌ای مانند اینترنت مجال داده تا سرعت، دقت و قدرت تأثیرگذاری خود را، در حوزه اطلاع‌رسانی، به رخ رقبای سنتی خود بکشد، اتفاقات و حوادث خبرسازی بوده که اذهان عمومی جهان را گاهی به‌یکباره به خود جلب کرده است؛ حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله (از جمله حادثه سونامی چند سال پیش شرق آسیا) و نیز تحولات سیاسی، از جمله چنین اتفاقاتی هستند.

از سوی دیگر، محدودیت‌های خاص سیاسی و غیرسیاسی حاکم بر شبکه‌های تلویزیونی باعث شده که مردمِ تشنة اطلاعات، به سمت رسانه‌‌ای مانند اینترنت کشانده شوند که چندان در بند این محدودیت‌ها نیست و اطلاعات و اخبار را هم سریعتر و هم بدون دستکاری و حذف و اضافه به مخاطب خود می‌رساند.

عرصه این رقابت تقریباً همه حوزه‌هایی را که تلویزیون مدعی آنهاست در بر گرفته است؛ از خبررسانی گرفته تا آموزش و فرهنگ‌سازی تا تبلیغات و فعالیت‌های اقتصادی.

اما پشتوانة این برتری‌طلبی اینترنت چیست؟ اگر نگاهی به ویژگی‌های رسانه‌های جدید بیندازیم، آنچه گفتیم چندان عجیب و دور از ذهن نخواهد بود: ویژگی‌هایی مانند تعاملی بودن، جمع‌زدایی، ناهمزمانی، تمرکززدایی، ذخیره‌سازی، انعطاف‌پذیری و سایر ویژگی‌هایی که علمای علم رسانه برای این ابزارهای نوین برشمرده‌اند. در این میان، شاید بتوان “تعاملی بودن” و تولید و انتشار خبرها و مطالب توسط مخاطبان را از مهمترین‌ این ویژگی‌ها دانست.

برای رسانه‌‌ای مانند تلویزیون، دست‌یابی به برخی این ویژگی‌ها با محدودیت‌های فنی روبروست؛ ویژگی‌هایی مانند تعاملی بودن یا ناهمزمانی. برخی هم با فلسفه و فضای حاکم بر تلویزیون در تعارض هستند؛ به عنوان مثال، تلویزیون اصولاً با توده و “جمعِ” مخاطبان سروکار دارد و در مقابل، اینترنت مخاطبان را به صورت تک‌تک می‌بیند و به “جمع‌زدایی” می‌اندیشد.

در عین حال، اینترنت ابزارهای گوناگونی همچون کامپیوترهای شخصی، گوشی‌های موبایل و حتی خود تلویزیون را (تحت عنوان IPTV) به خدمت گرفته و با مخاطبانش حرف می‌زند؛ در حالیکه تلویزیون را معمولاً باید پای جعبه‌ای بزرگ، آن هم در یک محل خاص و ثابت تماشا کرد.

با این توصیفات و در آغاز عصر دوم رسانه‌ها، به نظر می‌رسد رسانه‌ای مانند اینترنت به تهدیدی برای تلویزیون بدل شده است؛ اما این پایان ماجرا نیست.

در این میدان مبارزه، رسانه‌های سنتی هم آرام ننشسته‌‌اند و حتی رقبای خود، از جمله اینترنت را به خدمت گرفته‌اند تا عقب نمانند. نگاه به تجربه غول‌های رسانه‌ای جهان مثال‌ها و نکات جالب‌توجه و جذابی به دست می‌دهد. به عنوان مثال، آنگونه که از خبرها بر می‌آید، شبکه‌ای مانند BBC امکان پخش برنامه‌هایش را روی دستگاه‌های شخصی مانند iPod فراهم آورده است. این به معنی فراتر رفتن شبکه‌های سنتی از دایره گیرنده‌های تلویزیونی معمولی است تا بتوانند مخاطبان خود را در هر زمان و مکانی با خود همراه کنند. بسیاری شبکه‌های تلویزیونی هم به ارائه کانال‌های خبری خود بر تلفن‌های همراه روی آورده‌اند.

این شبکه‌های بزرگ تلویزیونی، از رقیب خود یعنی اینترنت هم به‌خوبی استفاده می‌کنند؛ از ساده‌ترین استفاده که راه‌اندازی وب‌سایت و پخش برنامه‌ها به صورت آنلاین است گرفته تا اخیراً که برخی شبکه‌ها به سمت استفاده بیشتر از قابلیت‌های تعاملی اینترنت رفته‌اند و با کمک آن، محتواهای تولیدشده توسط بینندگان خود را دریافت و از آن استفاده می‌کنند.

شبکه تلویزیونی CNN با کمک یک بستر اینترنتی با عنوان iReport (که از آن با عنوان پروژه روزنامه‌نگاری مردمی CNN یاد می‌کنند) مخاطبان خود را در سراسر جهان تشویق می‌کند که خبرهای خود را در قالب‌های مختلف صوتی و تصویری به این شبکه ارسال کنند. اخبار دریافتی پس از بررسی توسط CNN، در صورت تأیید، از این شبکه تلویزیونی پخش می‌شود. همچنین مخاطبان CNN می‌توانند، روی این بستر اینترنتی، به بیان نظرات خود در مورد اخبار گوناگون بپردازند. تولیدکنندگان محتواهای شخصی (iReporterها) هم که تعدادشان به بیش از ۱۵۰۰نفر می‌رسد، امکان تعامل و تبادل نظر با یکدیگر را دارند. به نظر می‌رسد این ویژگی‌ها iReport را شبیه و حتی تبدیل به یک شبکه اجتماعی کرده است.

پروژه iReport از سال ۲۰۰۶ شروع شده است (CNN دامنه iReport.com را سال ۲۰۰۸ به قیمت ۷۵۰هزار دلار خرید!) و بنا به آمار سایت CNN، تاکنون بیش از ۴۸۰هزار مطلب و سوژه خبری برای این شبکه ارسال شده که بیش از ۳۱هزار مورد از آنها پس از تأیید از این شبکه پخش شده است.

در شبکه‌های دیگر خبری هم می‌توان نمونه‌های مشابه iReport یافت؛ iCaught که توسط شبکه ABC راه‌اندازی شده و uReport در شبکه Foxnews، دو نمونه از این دست هستند.

در همین حال، شبکه BBC برنامه‌ها و بخش‌های خبری خود را تا یک هفته پس از پخش، در سایت iPlayer در اختیار مخاطبان و بینندگان خود قرار می‌دهد. برخی شبکه‌ها هم علاوه بر قراردادن برنامه‌های خود به صورت آنلاین روی شبکه جهانی اینترنت، قابلیت‌هایی جذاب به آنها می‌افزایند؛ مثلاً اینکه بییندگان می‌توانند با استفاده از بستر اینترنت پرسرعت، برای دیدن مسابقات ورزشی، دوربین و زاویه دلخواه خود را انتخاب کنند و یا پشت صحنه برنامه‌ها را ببینند.

در پیش گرفتن چنین رویکردهایی نشان می‌دهد که شبکه‌های بزرگ خبری دنیا، به استفاده از ویژگی‌هایی از اینترنت روی آورده‌اند که در حقیقت نقاط قوت و تمایز اینترنت نسبت به آنها محسوب می‌شود؛ ویژگی‌هایی مانند “تعاملی بودن” و “جمع‌زدایی” که خود را در iReport نشان می‌دهد و “همواره در دسترس بودن” که BBC برای تحقق آن iPlayer را راه‌اندازی کرده است.

در نهایت، به نظر می‌رسد تلویزیون با وجود سابقه طولانی خود و با پوشش نزدیک به ۱۰۰درصدی در جهان، چاره‌ای جز تعامل با اینترنت و استفاده از این فضای جدید رسانه‌ای ندارد تا بتواند همچنان سلطه خود را بر جهان رسانه حفظ کند. آن هم زمانی که قرار است بر اساس توصیه‌های اتحادیه جهانی مخابرات، دولت‌ها تلاش کنند که تا سال ۲۰۱۵، نیمی از مردم جهان از اینترنت باند وسیع بهره‌مند شوند.

نوشته‌های مشابه با این مطلب:

یک کامتن

  1. درود
    ببین من قبلا با جمله آخر شما موافق بودم. شواهد و قرائن هم همه حکایت از این دارند. یه زمانی برای همایشی در رادیو در مورد پادکست و رادیو نوشته بودم و این که رادیو باید به سراغ استفاده از این بسترهای جدید بیاید. این‌ها درست. اما چیزی که ذهنم را مشغول کرده این است که به نظرم داستان کمی فرق دارد. در رابطه با رسانه‌ها ما سه دوره نظریه در مورد قدرت رسانه‌ها داشتیم. اوایل فکر می‌کردند رسانه‌ها خیلی قدرتمندند. بعد به این نتیجه رسیدند که نه اصلا قدرتی ندارند. الان فکر می‌کنند که نه خیلی قدرت بالایی دارند نه بی‌تاثیرند. در واقع رسانه‌ها کار خودشان را می‌کنند و همه چیز مردم نیستند. اما با توجه به تفکیکی که کردی و من اگر بخواهم آن را بسط بدم و بگم رسانه‌های سنتی با مخاطب انبوه در مقابل رسانه‌های جدید با مخاطب منفرد. آن وقت ارتباط این دو چگونه است؟ به نظرم هنوز هم رسانه‌های سنتی حرف اصلی را می‌زنند. بگذار یک سوالی بپرسم. در مورد IPTV ما تلویزیون اینترنتی داریم یا اینترنت تلویزیونی؟ شاید بگوییم با مفهوم همگرایی باید به این ماجرا نگاه کنیم و این دو را یک رسانه جدید ببینیم. اما من گمان می‌کنیم در واقع این تلویزیون است که دارد خودش را به اینترنت تحمیل می‌کند. ببین هنوز رسانه‌های جریان اصلی محتوای اصلی را تولید می‌کنند و رسانه‌های جدید یک جورهایی مکمل آنها هستند. برای حرف‌هام هنوز دلیل علمی ندارم.

پاسخ دادن به رضا قربانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>