فکر و دیگر هیچ

جنگل الیمستان؛ آنجا که دماوند را بی‌هیچ دود و دمی، شفاف و صاف می‌توان دید؛ با ابرهایی که آرام در برش گرفته‌اند. با هوا و آفتابی نابِ ناب و پاکِ پاک. فرصتی برای رهایی از هر چه «فکر» است؛ حتی فکر اینکه چگونه این «رهایی» را حس کنی؛ که اگر ذره‌ای فکر کنی، حتی به «رهایی»، دیگر رها نیستی. فقط باید… هیچ.

ای دیو سپید پای در بند
دماوند

پ.ن: و نه حتی اینکه این مطلب را چگونه بنویسی…

نوشته‌های مشابه با این مطلب:

2 دیدگاه

پاسخ دادن به سعید سلیمانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>