پیشفروش نفت به مردم یعنی اینکه: انگشت در حلق خود فرو کنید و آنچه را به عنوان یارانه از پول نفت به شما دادهایم بالا بیاورید.
ما مردم
تهران؛ شهر یا…؟
دوستی بر من خرده گرفت که چرا در مطلبی که در مورد سایت tehran.ir نوشتهای، این سایت را پورتال “شهرداری تهران” نامیدهای و نه “شهر تهران”. با خودم فکر کردم که صرف نظر از بیدقتی یا یک اشتباه لپی، علت این موضوع چیست. جوابش شاید این دو نکته باشد: ۱- حضور همیشگی دولت در همهجای […]
تهرون تهرون که میگن، جای قشنگیه؛ اما…
اخیراً به فکر تهران و کارمندانش افتادهاند که: تسهیلات میدهیم از تهران بروید. سایت هم درست کردهاند که هر کس میخواهد برود، بیاید ثبت نام کند. راستی، از اینهمه مدیریت و سازماندهی که شامل “کار”مندان شده است، به آن کودکان “کار” که سر چهارراهها آدامس و روزنامه میفروشند، چه میرسد؟ برای آنها هم سایتی سراغ […]
کاش موبایلها هم تصادف میکردند!
باز هم اختلالات تلفن همراه! باز هم کمیسیون صنایع مجلس و سؤال از وزیر مخابرات! گویا اختلالات تلفن همراه در عید نوروز، حساسیت نمایندگان مجلس را بر انگیخته است. در این میانه، یکی نیست بگوید که در فضای (مثلاً) خصوصیشده مخابرات، پرسش از کیفیت تلفن همراه، آن هم از وزیر مخابرات، چه معنایی دارد؟ باید […]
خوش به حال روزگار
در آستانه سال نو و نوروز، این دو خبر از طریق ایمیل به دستم رسیده است: ۱- مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ (۴ اسفند ۸۸) نوروز را به نام عید مردم ساکن ایران، آذربایجان، افغانستان و ملت های دیگر این منطقه به رسمیت شناخت و آن را در تقویم سازمان ملل […]
یک سفر ۳۰دقیقه ای
در مسیر اتوبان، به رادیوی تاکسی گوش میدهم که از فروش صنایع دستی چینی و پاکستانی در میدان نقش جهان اصفهان حرف میزند؛ و مهمترین بند بخشنامه جدید دولت برای صرفهجویی در ادارات را میخواند: از دو روی کاغذ استفاده کنید. روزنامه هم میخوانم که از تعیین استاندارد و صدور گواهینامه تخصصی ازدواج خبر میدهد. […]
رشتههای بین ما
وقتی ۱۰۰۰تومانی را به روزنامهفروش دادم، گفتم: “اعتماد” باقی پول را بدون اینکه بشمارم در جیبم گذاشتم و فکر کردم هنوز امیدی هست!
و خدا gmail را آفرید!
در حالیکه چندی پیش یکی از مدیران شرکت فناوری اطلاعات از “راهاندازی پست الکترونیک ایرانی برای همه” خبر داده بود، در خبری میخوانیم که در راستای “تحقق طرح دولت الکترونیک”، برای یکی از نهادهای دولتی پست الکترونیک ایجاد شده است؛ البته با استفاده از سرویس gmail!
جهنم
رانندة ماشین تهران-کرج آنقدر بد رانندگی میکرد که صدای مسافرها را هم درآورد. قبل از پیاده شدن، ازش پرسیدم: “مسیر بعدی شما کجاست؟” و خودم، قبل از اینکه چیزی بگوید، توی دلم جواب دادم: “جهنم!”
"آن کس که بداند که نداند و نخواهد" یا ما مردم چقدر با سوادیم؟
گاهی بعضی چیزهای بهظاهر ساده، نشان از واقعیتهایی عمیق و مهم دارند؛ غلطهای املایی که در نوشتههای مختلف، بر سردر مغازهها، روی تابلوها، پشت ماشینها و روی دیوارها دیده میشوند، از همین چیزهای ساده هستند. چیزهایی که وقتی در سطح عمومی به نماش گذاشته میشوند، معنایی فراتر از کمسوادی یا ناآگاهی یک فرد دارند. ببینید: […]