در بازدید از نمایشگاه، آنچه در نگاه اول ممکن است توجهت را جلب کند، نظم و ترتیب حاکم بر فضای آن است و همچنین، غرفههای تزیینشدة برخی خبرگزاریها و نشریات. اما وقتی به همة غرفهها سر زدی و از نزدیک هر کدام را دیدی، در آخر کار، میفهمی که چیزی دستگیرت نشده است؛ در زیر این پوستة ظاهراً پر زرقوبرق، چیزی یافت نمیشود جز:
۱- غرفههای سوت و کور نشریات تخصصی مانند دریانوردی و گردشگری و…؛ به نظرم نشریات تخصصی هم از نمایشگاه امسال استقبال نکردهاند؛ تعداد انگشتشمار آنها اینگونه نشان میدهد.
۲- سه چهار غرفه مربوط به نشریات حوزه فناوری اطلاعات و کامپیوتر که در بخش نشریات تخصصی دور هم جمع شدهاند و وضعیتی بهتر از سایر نشریات تخصصی ندارند.
۳- نشریات مذهبی و فلسفی که ناگفتنش بهتر است.
۴- غرفههای خبرگزاریهای اصلی کشور: ایرنا، ایسنا، فارس و…؛ ایسنا و ایرنا در کنار هم؛ ایسنا جمعوجورتر با تعداد نفرات بیشتر از ایرنا. در غرفة ایرنا دنبال کسی گشتم که بتوانم با او صحبت کنم؛ وقتی بعد از چند دقیقه معطلی، یک نفر آمد، در برخورد و پاسخ به من، آنقدر غیرحرفهای و ناشیانه برخورد کرد که گویی نماینده یک نشریة کوچک و بینامونشان است و نه مسؤل غرفة مهمترین خبرگزاری رسمی کشور!
۵- بیش از سیچهل پایگاه خبری (از تابناک گرفته تا جهاننیوز) که نمیدانم طبق چه ضابطه و اصولی کار میکنند. به هر حال، داستان، داستان سربالا رفتن آب است! شاید هم نواختن شیپور. راستی، آیا اینان میخواهند (در نبود مطبوعات حرفهای) نقش رکن چهارم دموکراسی را در کشور ما بازی کنند؟ آیا رشد سریع تعداد این پایگاههای خبری را میتوان نشانهای از آزادی فضای رسانهای دانست؟
۶- و روزنامههای سراسری: به غیر از همشهری و ایران و جامجم و اعتماد، دیگران را بعضیهایشان را تاکنون در هیچ دکة روزنامهفروشی ندیدهام؛ برخی هم که هر روز صبح روی دکهها میبینم، اینجا نبودند؛ در مجموع، یکی دو روزنامة منتقد در نمایشگاه حاضرند و بقیه، همه، روابط عمومی دولت.
البته روزنامههای اقتصادی هم هستند؛ یکیشان شعارش این است: “انتخابشده به عنوان بهترین منتقد دولت” و از عکسی که در غرفه نصب کردهاند، معلوم میشود که این انتخاب را “دولت” انجام داده است! و غیر از این عکس، باز هم بر در و دیوارش، همه عکسهای دولتیان!
۷- و البته نباید فراموش کرد: نشریات آشپزی، روانشناسی، جدول و سرگرمی.
۸- گوشهای از نمایشگاه هم، نشریات محلی و ادارات ارشاد استانها؛ وقت دیدنش را نداشتم و میدانم که چیزی دندانگیرتر از تهرانیها ندارند.
۹- و طبقه دوم، نشریات خارجی.
و غرفهداران؛ غرفهدارانی که چندان به آدمهای مطبوعاتی شبیه نیستند و حتی برخیهایشان، نام دبیران سرویس روزنامة خود را هم نمیدانند! نمادی از میزان اهمیتی که صاحبان نشریات برای نمایشگاه قائل شدهاند و البته نشاندهندة میزان احترامشان به مخاطبان و بازدیدکنندگان!
در مجموع، کاملاً مشخص است که همة بضاعت مطبوعاتی ما همین است. تصویری از واقعیت مطبوعات جامعه و جامعة مطبوعاتی در “شب”ستان مصلای تهران. به همین سادگی. به همین خوشمزگی!
از لطف حضرت عالی سپاسگزارم. باید از دیدگاههای ارزشمند شما بیشتر بهره مند شوم. موفق باشید.