باغ‌بانان باغ بی‌‌برگی

پیش از این، در مطلبی کوتاه، سریع و صریح، با عنوان “این چاه آب ندارد”، دربارة تولید گوشی تلفن همراه داخلی نوشته بودم. در همین زمینه، مطلبی هم برای روزنامه همشهری نوشتم که با عنوان “مشکل تولید موبایل ایرانی، تکنولوژی است یا مدیریت؟” و با کمی تلخیص (نسبت به آنچه در ادامه می‌آید) در شمارة دیروز آن (۸۸/۶/۱۶) چاپ شده است:

چندی از ماجرای پروژة تولید گوشی تلفن همراه داخلی و حواشی آن می‌گذشت و چندان حرف و تصمیم تازه‌ای در مورد آن به گوش نمی‌رسید؛ تصور نویسنده بر آن بود که پس از آن همه اتفاقات و بحث‌‌ها که همه نشان از شکست این پروژه داشت، دولتمردان هم از خیر آن گذشته‌اند و با سکوت خود، خواهان فراموش شدن آن هستند؛ اما به یک‌باره، خبری اینگونه در رسانه‌ها خودنمایی کرد:

“با توافق وزارتخانه‌های صنایع و ارتباطات، سیم‌کارت‌های اپراتور سوم فقط با گوشی تولید داخل عرضه می‌شوند.”

شرح متن و حاشیة ماجرای تولید گوشی داخلی (که حاشیه‌اش از متن آن فراتر رفته) چندان نیاز به تکرار ندارد؛ در این مجال، به بهانة این خبر، دو نکته را یادآور می‌شویم و باقی قضایا را به اهل فکر و اندیشه وا می‌گذاریم؛ اما قبل از آن، مقدمه‌ای کوتاه:

آنچه برنامه‌ریزان و مدیران وزارت صنایع از همان ابتدا به عنوان انگیزة اصلی این پروژه بر آن پای می‌فشردند، “حمایت از تولید داخل” بود؛ موضوعی که همة صنعتگران و تحلیلگران صنعت مخابرات به آن اعتقاد دارند؛ آنگونه که خواستة همیشگی‌شان از دولت، لحاظ کردن این مهم در برنامه‌ها و تصمیمات کلان صنعت (به‌ویژه صنعت مخابرات) بوده و هست.

اما این بار، بسیاری از کارشناسان بر این عقیده بودند که بنا به دلایل بسیار، “تولید گوشی تلفن همراه داخلی” به سرانجام نمی‌رسد؛ دلایلی که بسیار گفته‌اند و مسؤولان هم شنیده‌اند: از جمله، سرعت زیاد تغییرات تکنولوژی در این حوزه، ناتوانی در رقابت با غول‌های جهانی تولید گوشی (آن هم غول‌هایی که خود برای بقا با هم ادغام می‌شوند) و… به همین دلیل، این پروژه نمی‌تواند محمل مناسبی برای “حمایت از تولید داخل” باشد. تجربة دو سه‌سال اخیر هم چیزی غیر از این را نشان نمی‌دهد.

حال، این خبر تازه و طرح دوباره این موضوع، نشان می‌دهد مسؤولان امر نه از تجربه این شکست درس گرفته‌اند و نه به نظرات متخصصان و دلسوزان وقعی می‌نهند! با وجود این، شاید پرداختن به این موضوع بر حسب یادآوری، خالی از لطف و فایده نباشد، باشد آنان که افسار صنعت کشور را به دست دارند، این قافله را به سوی کعبة رشد و موفقیت رهنمون شوند.

۱- دم خروس یا …: اگر مدیران عالی‌رتبه صنعت ما به دنبال “حمایت از تولید داخل” در حوزه مخابرات هستند، بسترها بسیاری برای تحقق این نیت خیر وجود دارد؛ حمایت از تولید تجهیزات یا ارائه خدماتی که تجربه‌های موفقیت‌آمیزی از آنها در مخابرات ما وجود دارد، می‌تواند و باید جایگزین پروژه‌ای چون تولید گوشی داخلی شود؛ تجربه‌هایی مانند تولید سوییچ‌های تلفن ثابت و همراه و حتی آنتن‌های تلفن همراه، ارائة نرم‌افزارهای تخصصی و… حتی اگر نیاز و اصراری برای ورود به زنجیرة تولید گوشی و تعامل و همکاری با سازندگان جهانی آن هم هست، می‌توان با کمی تدبیر و تأمل، توانمندی‌های داخلی را مفید و نتیجه‌بخش به‌ کار بست؛ همکاری با سازندگان معظم گوشی تلفن همراه در تولید نرم‌افزارهای مخصوص گوشی (به ویژه نرم‌افزارهای متناسب با فرهنگ ایران و حتی کشورهای همسایه)، یکی از راه‌های تحقق این خواسته است.

البته همة اینها به شرط آن است که واقعاً بیان این شعار و پیگیری این پروژه، برخاسته از اعتقاد واقعی مسؤولان به “حمایت از توان داخلی” باشد؛ چیزی که متأسفانه شواهد چندانی برای تأیید آن وجود ندارد؛ در حالی که محصولات خارجی (و به‌ویژه چینی)، بازار مخابرات ما را اشغال کرده‌اند و حتی توانمندی‌های داخلی در حوزة نرم‌افزارهای مخابراتی (که نقطة قوت و مزیت مخابرات ما محسوب می‌شود) زیر سایة سنگین حضور شرکت‌های خارجی (و باز هم متأسفانه چینی‌ها) پنهان شده است (همانند پروژة بیلینگ یا صورتحساب‌گیری همراه اول)، سخن گفتن از “توان داخل” و بهانه قرار دادن آن برای توجیه یک پروژة از پیش‌شکست‌خورده، چندان مقبول صاحبنظران بی‌طرف قرار نمی‌گیرد.

۲-‌ آزمودن آزموده: آنچه در ابتدای این مقال، از آن به عنوان غلبة حاشیه بر متنِ این پروژه یاد کردیم، اینهاست: افزایش تعرفة واردات گوشی خارجی که به‌زعم مدیران صنعت ما، به رقابت‌‌پذیر کردن گوشی داخلی با گوشی خارجی می انجامید و در نتیجة آن، افزایش قاچاق گوشی (تا آنجا که ۹۰درصد گوشی‌های موجود در بازار از کانال قاچاق وارد شد) و سپس برای رفع این معضل، تصمیم به رجیستر (ثبت) کردن گوشی‌های وارداتی و پس از آن، ناتوانی (یا عدم همکاری) شرکت مخابرات برای انجام این کار و…. و سرانجام، بی‌نتیجه ماندن همة تلاش‌ها برای جان دادن به پروژة تولید گوشی داخلی و در پایان و مهمتر از همه، بی‌نصیب ماندن کاربران از گوشی‌های مناسب، باکیفیت و در عین حال، با قیمت معقول (در مقابل گوشی‌های قاچاق و بدون ضمانت).

این بار هم گویا قرار است بر اساس خبری که در ابتدا نقل کردیم، حاشیه‌ای بس نگران‌کننده‌تر به این ماجرا افزوده شود: استفاده از دَم اپراتور سوم برای زنده کردن این جسم بی‌جان و تحقق این معجزة دست‌نیافتنی!

سؤال اینجاست: وقتی همه روش‌های قبلی حمایت از تولید گوشی داخلی به شکست انجامیده است، چگونه می‌توان به موفقیت این روش جدید (که مانند قبلی‌ها اجبارگونه است) امید داشت؟ آن هم روشی که مسلماً تبعات و اثراتش سایر فعالیت‌های بخش مخابرات را تحت تأثیر قرار می‌دهد. چندان عاقلانه نیست که پروژه اپراتور سوم را که هنوز پرونده‌اش بلاتکلیف است، با ماجرای “تولید گوشی داخلی” پیوند بزنیم؛ آن هم اپراتوری که اتفاقات اخیر حول مزایده آن، جذابیتش را برای سرمایه‌گذاران کم کرده و این تصمیم جدید هم مسلماً این موضوع را تشدید می‌کند! در این شرایط، شاید بهتر بود عقلای صنعت و مخابرات، برای نجات جسم بی‌جان پروژه “تولید گوشی داخلی” پای این پروژه نیمه‌جان را هم به میان نکشند و حتی برای بیشتر آشفته نکردن فضای اپراتور سوم، چنین سخنی بر زبان نمی‌آوردند.

سخن پایانی آنکه: باغی که بی‌برگ است و درختان سترونش ثمر نمی‌دهد، به هیچ ترفندی به بار نخواهد نشست؛ حتی اگر به جای آب، شیر در پایش بریزند یا آب را بر باغ‌ها و درختان دیگر ببندند.

نوشته‌های مشابه با این مطلب:

یک کامتن

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>