تلویزیون ایرانی؛ همچنان پیشتاز؟

این مطلب را برای ماهنامه سروش نوشته‌ام که در شماره ۳ مهر منتشر شده است:

اگرچه در نگاه نخست (همانطور که در مطلب پیشین بدان پرداخته شد) به نظر می‌رسد که در میدان رقابت ابزارهای رسانه‌های سنتی و نوین و به طور خاص، در جدال بین تلویزیون و اینترنت، پیروزی با جلوه‌های تازه تکنولوژی است، اما در نگاهی دقیق‌تر، ناگزیر هستیم که علاوه بر ویژگی‌های ذاتی یا فنی این ابزارها، معیارها و شرایط دیگری را نیز برای این مقایسه به کار گیریم و در نظر داشته باشیم.

از سویی، مقایسه کامل و نتیجه‌بخش رسانه‌های سنتی و جدید و به بیان دیگر، بررسی تعامل یا تقابل آنها، مستلزم توجه به ویژگی‌های هر کدام و نیز نقش‌هایی است که هر یک از این ابزارها در فضای متلاطم و متغیر جهان امروز بر عهده دارند. نقش‌هایی که به اعتقاد کارشناسان، مهمترین‌های آنها عبارتند از “اطلاع‌رسانی”، “فرهنگ‌سازی” و دامن‌زدن به فضای نقد و بررسی اندیشه‌ها، فراهم آوردن بستر برای “تبلیغات” و “سرگرمی”. با این منظر، ممکن است در برخی از این عرصه‌ها، اینترنت گوی سبقت را از تلویزیون برباید و در نقش و جایی دیگر، تلویزیون برنده مسابقه باشد. آنگونه که به نظر می‌رسد در ایران، تلویزیون ابزاری سرگرم‌کننده‌تر از اینترنت باشد؛ آن هم به این دلیل که تاکنون بر بستر اینترنت، محتوای قابل‌توجهی که بتواند اوقات فراغت مخاطبان را پر کند، به زبان فارسی عرضه نشده است.

از سوی دیگر، فراگیری و گستردگی این رسانه‌ها نیز موجب شده که هر یک، مخاطبان متنوعی را از منظر سن، تحصیلات، مهارت‌ها و… به خود جلب کنند. اگر این پراکندگی و توع را نیز در مقایسه بین رسانه‌های سنتی و نوین در نظر بگیریم، در هر یک از این گروه‌ها نتیجه‌ای متفاوت با گروه دیگر به‌دست خواهد آمد؛ احتمالاً جوانان اقبال بیشتری به اینترنت نشان می‌دهند و کودکان و کهنسالان بیشتر با تلویزیون سروکار دارند.

نکته مهم دیگر، لزوم توجه به شرایط حاکم بر جامعه‌ای است که مردمانش می‌خواهند از این رسانه‌ها و ابزارها استفاده کنند؛ سنت‌ها و سیاست‌های حاکم بر جامعه، وضعیت زیرساخت‌های فنی آن به‌ویژه در مورد رسانه‌ای مانند اینترنت و ترکیب سنی جامعه کاربران از جمله مشخصه‌هایی است که می‌تواند بر میزان بهره‌مندی مخاطبان از رسانه‌های مختلف، و به بیانی دیگر، بر میزان نفوذ این رسانه‌ها در میان مخاطبان تأثیر بگذارد.

بنا بر آنچه گفته شد، بررسی دقیق و موشکافانه جایگاه رسانه‌ها و تجزیه و تحلیل تعامل و تقابل آنها، مثلاً در جامعة ایرانی، نه تنها در این مجال نمی‌گنجد، که نیازمند مطالعات فراران میدانی و کتابخانه‌ای ‌است. اما ذکر نکاتی چند در مقایسه سرانگشتی تلویزیون و اینترنت، آن هم در ادامه مطلب پیشین که بیشتر مبتنی بر تحلیلی فنی و شامل نمونه‌های جهانی بود، خالی از لطف نیست؛ اگرچه حق مطلب را به طور کامل و دقیق ادا نمی‌کند.

یکی از بارزترین ویژگی‌های تلویزیون که می‌تواند در مقایسه با اینترنت مزیتی ارزشمند به حساب آید، دسترسی آسان به آن است؛ بدین معنی که تلویزیون هم از نفوذی بیشتر در میان مردم برخوردار است و هم استفاده از آن نیازمند تخصص یا دانشی ویژه نیست. تقریباً همه گروه‌های جامعه، از خردسال گرفته تا سالمند و از بی‌سواد گرفته تا دانشگاهی، می‌توانند از این رسانه استفاده کنند.

حال، اگر نگاهی به شرایط حاکم بر کشور خودمان بیندازیم، این مقایسه جنبه‌های دیگری را هم نمایان می‌کند. بدون تردید، کم بودن ضریب نفوذ اینترنت در کشور بر میزان استفاده شهروندان از این رسانه تأثیر می‌گذارد. اگرچه تحولات سال‌های اخیر که خود را در گسترش برخی جنبه‌های خدمت‌رسانی الکترونیکی نمایان ساخته، آشنایی و در نتیجه، میزان استفاده مردم از اینترنت را افزایش داده (البته با روندی از بالا به پایین و گاهی از روی ناچاری، مثلاً برای ثبت نام کنکور!) اما ایفای نقش اینترنت به عنوان یک رسانه بسیار قوی و تعاملی، در ایران تقریباً به همین جنبه (خدمت‌رسانی) محدود مانده، به‌گونه‌ای که سایر نقش‌های آن مانند توسعه تبلیغات یا جنبه‌های تجاری آن، همچنین، فرهنگ‌سازی و به‌خصوص، سرگرمی چندان رواج نیافته‌اند.

اگرچه در مقاطعی خاص، متأثر از برخی تحولات سیاسی کشور، اینترنت توانسته در حوزه اطلاع‌رسانی به قدرت‌نمایی بپردازد، اما در مجموع، به نظر می‌رسد، تلویزیون (در کنار سایر رسانه‌های سنتی مانند نشریات) همچنان جایگاه برتر را در این حوزه به خود اختصاص داده‌اند. علاوه بر این، سرگرمی و در کنار آن، آموزش مستقیم و غیرمستقیم مخاطبان، عرصه مهم دیگری است که تلویزیون ایرانی (با همه کاستی‌های خود) در آن پیشتاز است.

بدون اینکه بخواهیم وارد موشکافی و علت‌یابی دقیق این مسائل شویم، به نظر می‌رسد در جامعه ایرانی، تلویزیون (در بسیاری از نقش‌ها و در مواجهه با بسیاری از مخاطبان خود) همچنان از اینترنت جلوتر است. چندان که به نظر نمی‌رسد (جز در موارد و مقاطعی خاص) تلویزیون از اینترنت هراسیده باشد. شاید به همین دلیل است که تلویزیون ایرانی به فکر بهره‌گیری از اینترنت نیست؛ آنگونه که در این سال‌ها، شبکه‌های بزرگ جهانی دست به دامان اینترنت شده‌اند تا رنگ‌وبویی تعاملی به برنامه‌ها و رویکردهای خود بدهند.

نوشته‌های مشابه با این مطلب:

یک کامتن

  1. موافقم که تو ایران تلویزیون موفق‌تر بوده. حتی با همین کیفیت نازل نسبت به تلویزیون‌های دیگر. حتی شبکه‌هایی مثل فارسی وان و من و تو قوی‌تر از تلویزیون ما در جذب مخاطب بودند. اما اینجا هم مساله‌ای وجود دارد و آن این که معیار ما در قدرتمندی رسانه چیست؟ تعداد مخاطبان؟ تاثیرگذاری؟ آن وقت تاثیرگذاری را چطور اندازه می‌گیریم؟
    اصلا درست است که ما من و تو را با تلویزیون خودمان مقایسه کنیم؟
    یا یک جور دیگر؛ اصلا درست است که اینترنت را با تلویزیون مقایسه کنیم؟
    مثلا آیا ما اتوبوس را با هواپیما مقایسه می‌کنیم؟ اتوبوس جمعی کوچک مدت زمان فراوانی با هم هستند. در هواپیما زمان کمتری جمع بزرگتری در کنار هم هستند. ما از هر دو هم استفاده می‌کنیم. این دو تازه جلوی استفاده ما از دو چرخه را هم نمی‌گیرند.
    البته یک سوال دیگر مطرح می‌شود؟ تلویزیون ما در برابر تغییر چه کرده؟ مطمئنا تلویزیون به عنوان یک رسانه در طول این سوال‌ها تغییر زیادی کرده؟ در مورد صدا و سیمای ما چطور؟

پاسخ دادن به رضا قربانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>