مصائب شیرین نوشتن ۳: کلی‌نگویی!

جایی در مطلب «من، دکتر پژویان و باقی قضایا» که اخیراً در کتیبه نوشته‌ام، می‌خواستم بگویم که اهل فن و استادان دانشگاه نباید کلی‌گویی کنند:

بیان چنین سخنانی [سخنان کلی] توسط اهل سیاست نه دور از انتظار است و نه شاید ناپسند!… اما استادان و صاحبنظران و اهل فن، باید سطح تحلیل‌شان را پله‌ای بالاتر ببرند و در دام کلی‌گویی نیفتند.

بعد از نوشتن این جملات، دیدم که اگر مطلب را همین‌جا تمام کنم، خودم هم در دام کلی‌گویی افتاده‌ام؛ «در دام کلی‌گویی نیفتند» یعنی چه؟! یا باید بعد از این جمله، توضیحی اضافه می‌کردم که منظورم را برسانم و یا قبل از آن. البته اگر واقعاً خودم هم می‌دانستم که منظورم چیست و چه می‌خواهم بگویم!

بنابراین، جمله‌هایم را اینگونه کامل کردم:

…استادان و صاحبنظران و اهل فن، باید سطح تحلیل‌شان به گونه دیگری باشد؛ هم باید نکاتی را بگویند که دیگران نمی‌دانند و نمی‌بینند و هم اینکه باید از دل نظراتشان راهکار بیرون آید؛ باید چارچوب نظری خاص خود را داشته باشند و مرزهای عقایدشان روشن باشد؛ در یک کلام، نباید کلی‌گویی کنند.

————————

پ.ن: گاهی به هنگام نوشتن و خواندن، به نکته‌هایی بر می‌خورم که شاید نتوان در کتاب‌های نگارش و ویرایش آنها را یافت؛ بیشتر برخاسته از حس و نگاه هستند تا قاعده و دستور. این نکته‌ها را با عنوان «مصائب شیرین نوشتن» در اینجا خواهم آورد.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>