چندی پیش در نوشتة قبلیام، به تیتر یک خبرگزاری پرداخته بودم که کژتاب بود و نوشته بودم که آن تیتر را میتوان به دو شکل خواند؛ برای نشان دادن آن دو شکلِ خواندن هم از یک «کامای لغزان» کمک گرفته بودم. از نوشتهام چنین بر میآمد که خواستهام با قرار دادن «یک» کاما، ابهام و […]
مصائب شیرین نوشتن
مصائب شیرین نوشتن ۳: کلینگویی!
جایی در مطلب «من، دکتر پژویان و باقی قضایا» که اخیراً در کتیبه نوشتهام، میخواستم بگویم که اهل فن و استادان دانشگاه نباید کلیگویی کنند: بیان چنین سخنانی [سخنان کلی] توسط اهل سیاست نه دور از انتظار است و نه شاید ناپسند!… اما استادان و صاحبنظران و اهل فن، باید سطح تحلیلشان را پلهای بالاتر ببرند […]
مصائب شیرین نوشتن ۲: گزینش نقل قولها
وقتی میخواستم بخشهای از سخنان دکتر داوری اردکانی را از جلسهای که در آن حضور داشتم نقل کنم، با خودم گفتم نکند نقل جملاتی کوتاه و گزیده از یک سخنرانی طولانی باعث شود که نتوانم منظور گوینده را بهدرستی و به طور کامل به خوانندهام منتقل کنم؛ به خصوص آنکه موضوع سخنان دکتر داوری چالشبرانگیز بود […]
مصائب شیرین نوشتن ۱: قضاوت نکردن خواننده
در ابتدای مطلبی درباره یک فیلم، نوشتم: این فیلم بر نکتهای بسیار ظریف و نادیدنی انگشت میگذارد که شاید کمتر بینندهای در نگاه نخست آن را دریابد… با خواندن دوباره، احساس کردم که وقتی میگویم کمتر بینندهای آن را در مییابد، ناخودآگاه در مورد خوانندهام قضاوت کردهام؛ به همین دلیل، نوشتهام را اینگونه تغییر دادم: […]