کامایی که تنهای تنها مانده بود و باقی قضایا…

چندی پیش در نوشتة قبلی‌ام، به تیتر یک خبرگزاری پرداخته بودم که کژتاب بود و نوشته بودم که آن تیتر را می‌توان به دو شکل خواند؛ برای نشان دادن آن دو شکلِ خواندن هم از یک «کامای لغزان» کمک گرفته بودم. از نوشته‌ام چنین بر می‌آمد که خواسته‌ام با قرار دادن «یک» کاما، ابهام و کژتابی آن جمله را برطرف کنم.

برخی دوستانِ دیده و نادیده‌ام در مورد این مطلب (یا «آن» مطلب، شاید!) نکته‌هایی برایم نوشته بودند؛ در این بین، کامنت امین ایران‌پور بحثی را در فروم گروه ویراستاران باز کرد که برایم جالب و خواندنی بود.

خلاصه بحث این است که امین عزیز می‌گوید: «ویرگول یک‌طرفه در میان جمله صحیح نیست… و استفاده از ویرگولِ تنها برای رفع ابهام یا ایجاد مکث روا نیست. کارکرد اصلی نشانه تعیین نقش دستوری است و از رهگذر آن رفع ابهام نیز رخ می‌دهد.» و به همین دلیل، معتقد است برای رفع این ابهام این جمله، نباید از «یک» کاما استفاده کرد و به جای آن، می‌توان آن را را به شکل‌هایی دیگر نوشت؛ مثلاً:

۱. سعی داریم نتیجة انتخابات را، سریع‌تر از قبل، اعلام کنیم.

۲. سعی داریم نتیجة‌ انتخابات را سریع‌تر از دوره‌های قبل اعلام کنیم.

۳. سعی داریم نتیجة‌ انتخابات را سریع‌تر از گذشته اعلام کنیم.

در مقابل، محمدمهدی باقری، در دفاع از نوع نوشتن بنده، معتقد است: «نقش معنابخشی و روان‌سازیِ کاما بر نقش دستورنماییِ آن می‌چربد. قید، طبق قاعده، بین دو کاما می‌آید؛ اما بنابه اصل خسّت، گاه یکی یا هر دو کاما را برمی‌داریم تا تعداد سرعت‌گیرهای متن زیاد نشود…»

شخصاً با نظر امین ایران‌پور موافقم؛ در نوشته‌هایم کاما (یا به قول امین، ویرگول) را یک‌طرفه بکار نمی‌برم و اگر هم بخواهم متنی را ویرایش کنم، بر همین قاعده عمل می‌کنم؛ البته موارد کمی هم هست که ابهام معنایی جمله مجبورم می‌کند که استثنائاً از کامای یک‌طرفه و تک استفاده کنم.

اما چرا در این نوشته یک کاما به کار بردم؟ باید بگویم در آنجا قصدم ویرایش جمله نبود و صرفاً می‌خواستم با استفاده از آن «کامای لغران» کژتابی و دومعنایی جمله را به خواننده‌ام نشان دهم. اگر می‌خواستم جمله را بازنویسی و ویرایش کنم و یا اینکه از ابتدا خودم آن جمله را می‌نوشتم، یا از دو کاما استفاده می‌کردم و یا اینکه اصولاً جور دیگری می‌نوشتم؛ مثلاً به شکل پیشنهاد دوم آقای امین‌پور.

به هر حال، موضوع نشانه‌گذاری و به‌ویژه «کاماگذاری» بحث‌های دقیق‌تر و کامل‌تری را می‌طلبد که در این مجال، فرصتش نیست و باید برای آن منتظر بهانه‌های مناسب بود! (البته بهانه‌هایی زودتر از انتخابات بعدی!)

با وجود این، از نکته‌سنجی و تذکر دوستانم ممنونم و خوشحالم که «تنهایی» این کاما بحثی جذاب و «دلکش» پیش آورد. بیشتر خوشحال می‌شوم اگر سایر دوستان و صاحبنظران هم نکته‌ها و نظرهایشان را بنویسند و بحث را ادامه دهند؛ چه اینجا و چه در «سرای گفت‌وشنود» یا همان فروم ویراستاران. اگرچه بنده، به دلیل مشکلات فنی فروم، هنوز نتوانسته‌ام عضو آن شوم و در مباحثش شرکت کنم!

پ.ن ۱: این هم یکی دیگر از مصائب شیرین نوشتن است: وقتی از خبرگزاری‌ها و وزیر کشور و… ایراد می‌گیری که منظورشان را درست بیان نکرده‌اند، باید حواست باشد که خودت منظورت را درست و کامل بگویی تا درکوزه نیفتی؛ حتی اگر کوزه‌اش، کوزة عسل باشد!

پ.ن ۲: دوست خوبم، عطا حشمتی عزیز، مطلبی خواندنی در مورد انتخابات اخیر نوشته و تیترش را شبیه همین جمله ابهام‌دار «انتخابات لازم نیست…» انتخاب کرده: گفتمان لازم نیست رهایش کنید. خواندنش را از دست ندهید!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>