م مثل مادر، ذ مثل بی‌ذوقی

این عبارت، چند روزی است که روی بعضی تابلوهای تبلیغاتی این شهر خاموش خودنمای می‌کند: اگر مادر نباشد، جسم انسان ساخته نمی‌شود و اگر کتاب نباشد، روح انسان!

ادامه نوشته ←

بانکداری الکترونیکی و ویرایش محتوایی اختلاس!

گاهی تیترها یا جمله‌هایی می‌بینیم که نشان ‌می‌دهد نویسنده موقع نوشتن آنها، به بار معنایی کلمات توجه نکرده و به همین علت، جمله یا عبارتی متناقض‌نما و عجیب آفریده است! این تیتر را چند روز پیش، در یک سایت خبری حوزة بانکداری دیدم: بانکداری الکترونیکی مانع اصلی اختلاس در کشور

ادامه نوشته ←

کژتابی یک تیتر مخابراتی

سردبیر عصرارتباط در شماره اول خرداد این هفته‌نامه مطلبی نوشته با این تیتر: وزیر ارتباطات و فناوری فضایی در نگاه اول به تیتر، این تصور برایت پیش می‌آید که این مطلب در مورد “وزیر ارتباطات” و رابطه‌اش یا نظرش در مورد “فناوری فضایی” است. اما وقتی مطلب را می‌خوانی، می‌فهمی که منظور نویسنده این نبوده […]

ادامه نوشته ←

ترویج زبان فارسی به شیوة وزارت ارشاد یا “…انسانم آرزوست”

اخیراً وزارت فخیمه ارشاد، در و دیوار این شهر خاموش را پر کرده است از تابلوهایی عیناً با این عبارت: “زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان هویت ملی ایران و زبان دوم عالم اسلام و فرهنگ و معارف اسلامی است” یکی نیست به آن آقایی که سمتش را زیر این تابلوها نوشته، بگوید: زبان […]

ادامه نوشته ←

از یک کتاب: تاب دادن ذهن در یک جمله

می‌گویند که برای رساتر شدن متن، بهتر است در نوشته‌هایمان از جملات کوتاه استفاده کنیم؛ اگر هم این توصیه را رعایت نکنیم، طولانی‌ترین جمله‌ای که ممکن است از دستمان در رود و بنویسیم، یک‌خط‌ونیم و نهایتاً دوخط خواهد شد. (تجربة چندساله ویرایش متن‌های مختلف که اینطور می‌گوید!) چند روز پیش، در حین خواندن کتابی، به […]

ادامه نوشته ←

“آن کس که بداند که نداند و نخواهد” یا ما مردم چقدر با سوادیم؟

گاهی بعضی چیزهای به‌ظاهر ساده، نشان از واقعیت‌هایی عمیق و مهم دارند؛ غلط‌های املایی که در نوشته‌های مختلف، بر سردر مغازه‌ها، روی تابلوها، پشت ماشین‌ها و روی دیوارها دیده می‌شوند، از همین چیزهای ساده هستند. چیزهایی که وقتی در سطح عمومی به نماش گذاشته می‌شوند، معنایی فراتر از کم‌سوادی یا ناآگاهی یک فرد دارند. ببینید: […]

ادامه نوشته ←

قضاوتی درباره اخبار قضایی

چندی پیش، یکی از تیترهای صفحه اول روزنامه همشهری این بود: “محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور و محسنی گرگانی رییس دیوان عالی کشور شدند” نکته ظریفی در این عبارت نهفته است: بهتر بود نویسنده به جای “شدند” از “شد” استفاده می‌کرد. در واقع اصل عبارت این بوده: “محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور شد و محسنی […]

ادامه نوشته ←

یک کژتابی دربارة الی

بعد از دیدن فیلم “دربارة الی” پرسیدم: چرا اسم این فیلم را گذاشته‌اند “دربارة الی”؟ گفت: چون دربارة الی است! با خودم گفتم اگر مثلاً بعد از دیدن فیلم “پری” (اثر داریوش مهرجویی) می‌پرسیدم “چرا نام این فیلم را گذاشته‌اند پری؟” باز هم جواب می‌شنیدم که: “چون دربارة پری است!” در این دو جواب، به […]

ادامه نوشته ←

هجوم حجیم هجمه

وزیر مخابرات بار دیگر از دولت نهم تعریف کرده و از چیزهایی دیگر گلایه. از محتوای این تعریف و گلایه که بگذریم، آنجا که روابط عمومی وزارت خبر این سخنان را نقل کرده، از شدت عجله یا شاید هم…، “هجمه” را “حجمه” نوشته است! (ایستنا هم برداشته عیناً کپی‌- پیست کرده!)(ویرایش:۲/۵/۸۸) فکر کردم شاید منظورشان […]

ادامه نوشته ←

سرنوشت رایانامه

گویا باز نقشی بر ایوان زده‌اند و لغت تازه‌ای به زبان فارسی افزوده‌اند: “رایانامه” به جای ایمیل (یا همان پست الکترونیکی) پیش از این، “پیامک” را جایگزین SMS کرده بودند؛ و حالا این “پیامک” مدتی است که قطع شده است؛ نکند “رایانامه” هم می‌خواهد به سرنوشت “پیامک” دچار شود؟! البته از منظر واژه‌سازی، فکر می‌کنم […]

ادامه نوشته ←